کد مطلب:314973 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:202

قبر کوچک
در زمان مرحوم علامه بحرالعلوم (رضوان الله تعالی علیه) قبر مقدس حضرت ابوالفضل العباس (علیه السلام) خراب شد. به علامه بحرالعلوم خبر دادند، كه قبر مقدس حضرت عباس (علیه السلام) دارد خراب می شود، علامه بحرالعلوم دستور داد تا قبر شریف ترمیم و تعمیر شود.

بنابراین شد كه روز معین به اتفاق استاد بناء به سرداب مقدس بروند و قبر را تجدید عمارت كنند. در روز مقرر علامه همراه استاد بناء وارد سرداب و زیرزمین شدند. معمار نگاهی به علامه كرد و گفت: آقا اجازه می فرمایید سئوالی بكنم؟ فرمود: بپرس. استاد معمار گفت: ما تا حالا خوانده و شنیده بودیم «مولانا العباس علیه السلام» اندامی موزون و رشید و قامت بلند و چهارشانه داشته، به طوری كه وقتی سوار بر اسب می شده زانوهایش برابر گوش اسب قرار می گرفته. پس بنابراین باید قبر مقدس هم بزرگ و طولانی باشد، ولی من می بینم صورت قبر كوچك است؟!

آیا شنیده های من دروغ بوده است یا كوچكی قبر علت خاصی دارد؟ علامه بحرالعلوم به جای جواب سر به دیوار گذاشت و سخت گریه كرد. گریه طولانی علامه، معمار را نگران و ناراحت و مضطرب نمود و عرضه داشت: آقای من چرا گریان و اندوهناك شدید و سرشك غم از دیدگان فرو می ریزید؟!

مگر من چه گفتم؟ آیا از سئوالی كه من كردم تأثری بر شما روی آورده؟



[ صفحه 540]



علامه فرمود: معمار پرسش تو دل مرا به درد آورد. چون شنیده های تو درست و صحیح است، اما من به یاد مصائب و دردهای وارده بر عمویم عباس افتادم. آری عباس بن علی (علیه السلام) اندامی رشید و قد و قامتی بلند داشت. ولیكن به قدری ضربت شمشیر و تبرهای دلسوز و گرزها و نیزه ها بر بدن، نازنین او وارد كردند كه بدنش را قطعه قطعه نمودند و آن اندام رشید به قطعات خونین تبدیل شد.

آیا انتظار داری بدن پاره پاره حضرت ابوالفضل (علیه السلام) كه به وسیله حضرت امام سجاد (علیه السلام) جمع آوری و دفن شد قبری بزرگ تر از این قبر داشته باشد؟! [1] .


[1] شخصيت حضرت ابوالفضل (عليه السلام)، ص 124.